کاش میشد خانه ام روشن کنی
وین زمستان دلم، گلشن کنی
کاش رفتن معنی پاییز داشت
تا بهار دیگری بر تن کنی
کاش اندی بذر دل میکاشتی
پیش از آنکه نکهت رفتن کنی
قدر نور از نور میباید شنید
از نگاهت ، گر نظر با من کنی
بلبل از وجد گل روی تو سوخت
پیش از آنکه همت گفتن کنی
در کنار یک غروب ، دریا سرود
باید اینک موج غم ، شیون کنی....
نوشته شده توسط جانشین دسته در شنبه 88/3/2 و ساعت 11:31 عصر
نظرات دیگران()